چرک نویسهای جادویی

اگر جلوی اشتباهات خود را نگیرید، آنها جلوی شما را خواهند گرفت

چرک نویسهای جادویی

اگر جلوی اشتباهات خود را نگیرید، آنها جلوی شما را خواهند گرفت

زمان استفاده از دنده پنج !

خب همه غر غرهایی که تو پست قبلی کردم سرجاش بلکه بدتر ، بخصوص که از اصفهان هم یه چندتا مهمون دوست داشتنی اومده ولی من دو روزه نتونستم برم ببینمشون و تازه هر روز خونه یکی از افراد فامیلمون ظهر مهمونیه ، همه هستن.
اما خب اگه بخوایم همه چیز رو راستشو بگیم اینه که خداییش کیف سر کار رفتن تو این روزا اینه که می تونی صبح کله سحر با سرعت 80 90 تو اتوبانهای تهران ویراژ بدی ، اینکه می شه ساعت 8:30 از خونه اومد بیرون و ساعت 8:40 تو کوچه شرکت باشی و انقدر جای پارک باشه که هی از ا ین ور خیابون بری اون ور خیابون تا از همه نزدیک ترشو به در شرکت پیدا کنی ! کیف می ده که تو هوای صاف و آبی رانندگی کنی و نگران این نباشی که باعث آلودگی شدی الان و دود به خورد مردم می دی . تازه بهترین قسمتش اینه که صبح دیگه هی لازم نیست فکر کنی امروز چند شنبه است و زوج یا فرده و می تونی امروز ماشین ببری یا اینکه اصلا کی می خواد ماشین ببره تو طرح !
می شه ساعت 5:30 از شرکت دراومد سه سوته رسید دم پایتخت تو میرداماد و بعدش با کلی وقت تلف کردن و دور زدن ساعت 6:45 هم برسی خونه و همه کاراتو با خیال راحت انجام داده باشی !
خلاصه اینکه یک هفته تهران به این گندگی زیر چرخ ماشینهاته و می تونی راحت و سریع تا ته شهر (با توجه به اینکه تهش باسیه من دیگه الان میدون توحیده!) بری و بیای و به قول بروبچز حالی می ده !

همین گفتم یکذره مثبت گرا هم باشیم بعد نگین تو همش منفی ! ;)
خوش بگذره
نظرات 5 + ارسال نظر
ehsan سه‌شنبه 7 فروردین‌ماه سال 1386 ساعت 01:27

salam ghazal, avvalan eidet mobarak,omidvaram ke sale khobi dashte bashi:D
be nazare man inke adam moghararat o reayat kone hali nemide,hale asli ine ke roozhaye fard mashine zoj o bebari to khode tarh(na mahdode zooj o farda) taze dar teyye in farayand majboor boodam ghods o saat 8:30 sobh vorood mamnoe beram paeen:) in asle hale!:D
khosh bashi

RZ سه‌شنبه 7 فروردین‌ماه سال 1386 ساعت 19:26

Ghazal, man daram say mikonam too internet begardam va bebinam har ja ke ehsan mozakhraf gofte ye joori dorostesh konam! lotfan harfaye ehsano nadide begir, in bache behesh tanhayifeshar avorde nemidooni dast be che karayi mizane:D:D

یه دوست پنج‌شنبه 9 فروردین‌ماه سال 1386 ساعت 21:46

یه چیزی بگم؟
نوشته هات بوی اینو می ده که انگار یه بچه ۱۸ ۱۹ ساله ای که تازه گواهی نامشو گرفته هی دلش می خواد از رانندگی بنویسه که ...بابا همه فهمیدن که ماشین می رونی و پشت رل می شینی.
ناراحت که نشدی؟ کم نیاری پاکش کنی ها.

غزل جمعه 10 فروردین‌ماه سال 1386 ساعت 02:22 http://imagicgirl.blogsky.com/

خداییش این نوشته خیلی بامزه شد سه تا کامنت باحال گرفتم از همه جالبتر این جناب یک دوست بود والا شاید راست بگی من که خوشم می یاد هی ادای این بچه های 18 19 ساله رو در بیارم از شما هم که خب پنهان نمونده ;) در ضمن باسیه چی کم بیارم کلی خندیم با این کامنتت !
راستی دکتر جان من خداییش یک چنین تجربه ای که می گیو نداشتم تا حالا از بس که بچه مثبتم :) !

نقره ای شنبه 11 فروردین‌ماه سال 1386 ساعت 12:09

تهران واقعی اینه!!! دیدیش؟؟ حالا باز بگو اصفهان خوبس!!!! با اون رانندگی هاشون و لهجه شون!! با اون دانشگاهاشون ... تازه اصلشو نگفتم!! با اون آدمای خس .. !!! هه هه!! بهادر رفته بود تو جلدم!!!

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد