چرک نویسهای جادویی

اگر جلوی اشتباهات خود را نگیرید، آنها جلوی شما را خواهند گرفت

چرک نویسهای جادویی

اگر جلوی اشتباهات خود را نگیرید، آنها جلوی شما را خواهند گرفت

من می خوام برم ناهار بعد می یام ، خوبه ؟

age goftin in chie?

خداییش شما بگین ؟ آخه مگه من چی می خوام یکم آزادی ، آزادی که بزاره ساعت ۱۲ شب زیر نور مهتاب بزنم به کوه ، برم تا صبح با آتیش و رفیق و کاپتان بلک حال کنم ،‌موزیکشم خوب باشه ، ماه هم که هست ، شعری باشه و چایی داغ چسبون . سکوت نصفه شب . صبح بیام خونه هیچکی هیچکی نباشه که بگه کی و کجا و چرا ؟ بخوابم تا لنگ ظهر و سرخوش پاشم ، غذایی سر پایی بخورم و بعد بنویسم از همه چیزهایی که می شه داستانی تو مخم ،‌هان ! چی می شه؟ من امشب بیرون بودم عجب ماهیه، عجب ماهیه امشب تو آسمون! بعضیام نالوطی بازی در اوردن امشب یادشون باشه.


خوش بگذره با مهتاب !

۸۵/۱۲/۱۲

این متن رو توی یادداشت های چرکنویس من بود، الان دقیقا یادم نیست که جریان اصلا چی بوده، اما جالبه! برای همین می زارمش اینجا چونکه فعلا برای پست بعدی یک فکرهایی تو سرم دارم که تا پیادش کنم ممکنه یکم طول بکشه!