چرک نویسهای جادویی

اگر جلوی اشتباهات خود را نگیرید، آنها جلوی شما را خواهند گرفت

چرک نویسهای جادویی

اگر جلوی اشتباهات خود را نگیرید، آنها جلوی شما را خواهند گرفت

امید و آزادی!

بعضی وقتها از ته دلم آرزو می کنم که همه چیز یهو عوض بشه، وقتی که مامانم می گه که بخشنامه کردن که تو مدارس همه دخترها زیر مقنعه اشون کلاه سرشون کنن تا موهاشون معلوم نباشه ، وقتی که دوستم می گه تو خیابون دیگه به من هم گیر دادن. فکر می کنم می شه که من زنده باشم و همه این چیزها تموم بشه ، دیگه گشت ارشادی نباشه ، دیگه اجباری به پوشیدن  این و اون نباشه ، دیگه وقتی می خوای بری توی یه کنسرت که n تومن پولش رو دادی یه زن چادری نشینه جلو در و مثل مجرم ها کیفت رو بگرده، یا تو سالن کنسرت یه سری آدم هی بین صندلیها رژه نرن که یه وقت مردم به غیر از دست زدن، حرکت دیگه ای هم بکنن !

بعضی وقتها دلم می خواد می تونستم همین الان از اینجا برم، فرار کنم و همه این اخبار رو از دور بشنوم. نمی دونم که تحمل کدومش مشکل تره ، بودن تو مملکت آزاد دور از همه یا با همه بودن تو مملکت زور. قبلا فکر می کردم  که یه روزی این حکومت عوض می شه و همه چیز بهتر می شه. اما جدیدا  فهمیدم  که این حرف که حکومت تو دل همه این مردمه، حرف درستیه!

مردم یعنی خودمون، خونواده هامون. یعنی مامانم وقتی که می گه اوردن اون هد بندهارو امتحان کردن ،‌خیلی هم بد نبود تازه قشنگ هم بود. بعد که من صدام در می یاد که آخه این چه حرفیه که می زنی و این زوره! توجیح می کنه که نه! آخه تو این بچه های جدید رو ندیدی ، نمی دونی چه جور خودشون رو درست می کنن می یان مدرسه خیلی بد شده. بقیه هم تو مهمونی تائید می کنن که آره آره با این هوا مو رو کلشونه وای وای ! یعنی بابام وقتی که می گه:  آره تظاهرات امیرکبیر رو تو ماهواره داشت نشون می داد، خیلی هم زیاد نبودن اما تو فیلم خیلی زیاد به نظر می یومد و اینام اغراق می کنن . بعد وقتی رفیقش که تو امیرکبیر استاده می گه که نه ! واقعا تعدادشون زیاده، تعجب می کنه که ا، عجب . همشون هم دانشجو که نیستن. و بقیه هم باز تائید که آره آره ، کسی هم که جلوی اینارو نمی گره هر کاری می خوان می کنن . اونوقت من سعی می کنم که لبهام رو محکم بهم فشار بدم تا دادم در نیاد!یعنی عمه و خالم وقتی که دختر یا پسری با لباس عجیب تو خیابون می بینن و هی بهش نگاه می کنن انگار که فضایه و بعدش هم می گن نگاه تورو خدا خودش رو چه جوری درست کرده ، اینارو واقعا باید هم بگیرن با این ریخت و قیافه!

شاید باید نسل کاملی رد بشه تا خیلی باورها عوض بشه. شاید باید همه این بچه های عجیب بزرگ بشن و صاحب قدرت بشن تا حرفشون رو به کرسی بشونن. همه این کوچولوهایی که اینهمه جسارت دارن که هیچ کسی جلو دارشون نیست . با اینکه می دونن گشت ارشادی هست باز هم روپوش کوتاه و روسری کوتاهشون رو می پوشن. همین بچه هایی که وقتی بهشون گفتن اون هد بندها رو سرتون کنید اعتراض کردن که پس معلم ها هم باید اینکارو بکنن!

و این شاید ۳۰-۴۰ سال طول بکشه ، شاید صبر من این اندازه نباشه، شاید واقعا یک روزی منم مثل آبجیام به زمین و زمان بزنم که از اینجا برم . شاید هم موندم و سیر این تغییرات رو از نزدیک دیدم . اما چه اینجا باشم چه جای دیگه دوست دارم این آرزوم برآورده بشه، که من زنده باشم و ببینم که همه این چیزها عوض شده !  که آزادی به معنی درستش تو ذهن مردم جا افتاده! من همچنان امیدوارم.

سربلند باشید!

پ.ن : جاوید راست می گه من آدم بدقولیم. سعی می کنم دیگه قولی ندم تا بدقول نشم. فیروزه پرسید ارمنستان ۲ رو نمی نویسی گفتم نه حوصلش رو ندارم، که امیدوارم موقتی باشه! تغییر مکان و بهم خوردن حساب کتابام و تغییرات دیگه باعث شده که رو مد نباشم، امیدوارم هرچه زودتر سر جاش برگرده همه چیز.  و تو پست قبلی محسن آدم صادقی بود در مورد متنم!

نظرات 8 + ارسال نظر
هیوا چهارشنبه 16 آبان‌ماه سال 1386 ساعت 00:43 http://www.ariyanet.blogsky.com

به قول پیرمردهای محله ما : خودمون کردیم !

فیروزه چهارشنبه 16 آبان‌ماه سال 1386 ساعت 00:46

راستشو بخوای،منم اصلا نمی تونم حدس بزنم که آخرش چی میشه!

زینب چهارشنبه 16 آبان‌ماه سال 1386 ساعت 15:50 http://www.zeynab73.blogsky.com

توی مدرسه ماهم اجبارکردن ولی ما ناراحت نیستیم چون باعث میشه خیلی ها گناه کمترمیکنن من میدونم آخرش چی میشه آخرش خود حضرت باید بیاد وهمه ی مشکلاتمونوحل کنه!

شاذه چهارشنبه 16 آبان‌ماه سال 1386 ساعت 18:49

ترجیح میدم دنیامو محدودتر از این بکنم که به این چیزا فکر کنم...

نقره ای جمعه 18 آبان‌ماه سال 1386 ساعت 20:44

من واقعاً باید چیزی بگم؟؟؟

الان من چی بگم؟ نه شما می دونم که چی می خوای بگی !‌نمی خواد!

RZ سه‌شنبه 22 آبان‌ماه سال 1386 ساعت 09:10

Salam ghazal, merci mamnoon man khoobam to chetori?? in rooza ke hanooz kamel tatil nistam ye seri kar daram bokonam ama be har hal az sharre oon tez khaals shodan jaye shokr dare:) halabahat sohbat mikonam
merci

فیروزه شنبه 26 آبان‌ماه سال 1386 ساعت 18:39

جدا که جاوید راست میگه!

[ بدون نام ] دوشنبه 12 آذر‌ماه سال 1386 ساعت 20:56

از اینکه وسط سفرنامت اومدم واسه یکی از پستای قدیمی ترت نظر می ذارم معذرت!
ولی با این پستت خیلی همذات پنداری کردم! خیلی!
خیلی شرایط مشابه برای منم پیش اومده که از برخورد آدما حتی آشنایانم با آزادی فردی تعجب کردم!
نمونش همین کسی که نظر داده خیلی خوبه چون باعث میشه خیلی ها گناه کمتر می کنن!!!!!!! این همون حکایت بهشت به زور مشت و لگده ... من بهش میگم رستگاری اجباری!
وقتی آدما به جای اینکه مراقب رفتار خودشون بشن کارشون فقط شده عیب گذاری روی رفتار دیگران.
چیزی که خوششون نیاد حق وجود داشتن نداره!
من خودم از طرز لباس پوشیدن بعضیا خوشم نمیاد ولی هیچ وقت نمی گم چون من خوشم نمیاد این یارو باید دستگیر بشه! بلکه اینطوری فکر می کنم که اونم روی این کره ی خاکی حق داره آزاد باشه و میل خودشه چادر سرش کنه یا بیکینی بپوشه!
به نظرم این از بیشعوری انسانه که نتونه با واقعیت افراد اطرافش روبه رو شه و به خاطر این سعی کنه دیگرانو به میل خودش کنترل کنه.
وقتی حکومت میگه قانونه برای من قابل پذیرش تره! ولی وقتی میبینم بعضیا که حتی ادعای روشن فکری و پایبندی به حقوق انسانی دارند یه جا میرسن و میبینی انتظار دارن سلیقه ی شخصیشون قانون باشه تاسف می خورم.
من هیچ وقت به خودم اجازه ندادم بگم چادر سیاه باید غیر قانونی بشه چون دیدن اینهمه موجودات خفاش مانند سیاه پوش تو شهر علاوه بر اینکه باعث میشه چشم سیاهی بره اینهمه سیاهی باعث افسردگیم میشه. چون باور دارم که حق شخصیه هر فرده و من نباید به حقوق شخصی آدما تجاوز کنم حتی اگر خوشم نمیاد.
ولی میبینم آدما خیلی راحت راجع به رفتار آدمایی که دوست ندارن قضاوت می کنن و درجا حکم صادر می کنن. :(
من به این کوچولاهای پرجسارت امید دارم. امید دارم که بتونن آزادی بدست بیارن. وقتی برسه که بیماری تزویر دست از سر این ملت برداره. هر کس بتونه صاف و ساده خودش باشه.
بذاریم دنیا خودش پیش بره. خدا خودش از عهدش بر میاد.
همدیگرو همون طور که هستیم بپذیریم و بفهمیم که همه مثل هم نیستن بالاخره جهنم هم مسافر می خواد... یکیش من! وقتی قراره همه ی این ملت برن بهشت... احتمالا کارکنان شریف و مرحوم شده و جنت مکان ارشاد فرشته ها رو می گیرن واسه خوشگل بودن و بدحجابی! من جهنمو واسه خلوتیش ترجیح میدم! WINK
اگر اینو خوندی ممنون از وقتی که گذاشتی و دردو دل بنده ی گناهکاری مثل منو خوندی. 120 سال دیگه اونجا سلام مارو به بهشتیا برسون!

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد