چی می خواستم بگم چی شد !*

خب امروز یک کشف تازه کردم ، خوندن وبلاگ مردم ، بخصوص وبلاگهایی که توش افراد در مورد زندگی روزمره هم مطلب می نویسن ، درست مثل اینکه تو از پشت یک پنجره داری رفتارهای اون آدم رو نگاه می کنی ، البته با این تفاوت که اون تو رو نمی بینه و اینکه برای دیدن همون یک پنجره رو داری !

یه کشف دیگه هم قبلا کرده بودم و اون این بود که یکی از ارکان مهم وبلاگ نویسی که باعث پیشرفت بیشتر می شه ، کامنته !‌ یعنی آدمی که بگه آقا کامنت باسیه من مهم نیست زیادی به خودش داره دروغ می گه ، چون ما اینجا می نویسیم برای اینکه خونده بشه ، نه برای دل خودمون چون اونایی که برای دل خودمون هست رو بهتره اینجا ننویسیم !‌خب با کامنت آدم می فهمه که بازتاب متنش چی بوده ؟ آدمها خوششون اومده یا نه ! نظرات کلا مهمه ! و این اصلا ربط نداره که تو کم بازدید کننده داری یا زیاد یا مثلا معروفی یا نه ! من خودم حدود سه سال صرفا وبلاگ می خوندم یعنی از اون وبلاگ خونهای حرفه ای بودم ، هنوز هم یکی از تفریحات مورد علاقه ام وبلاگ خوندنه ، اما من سه سال تمام با این تفکر که نظرمن خیلی برای نویسنده نباید مهم باشه ، یا اینکه این خیلی شخصیه یا نه !‌تقریبا هیچ جا کامنتی نمی زاشتم ! تا اینکه خودم جدی وبلاگ زدم و فهمیدم که نصف جریان تو کامنته ، شاید الان صدای همه در بیاد ها ! اما من مطمئنم نصف هیجان وبلاگ نویسی ارتباطیه که تو با خواننده هات برقرار می کنی وگرنه که به قول راننده ما وبلاگ هوتوتو !

خلاصه که چون دیده شده افرادی از این خونه رد می شن و می یان می خونن مطلب رو ردی از خودشون به جا نمی زارن ، خواستم بشون بگم ، نظر شما هر جوری که باشه مهمه و من دوست دارم که بدونم نظرتون چیه ! پس خوشحال می شم کامنت بزارین نه تنها من بلکه هر وبلاگ نویس دیگه حتی اونی که برای یک متنش ۴۰ تا ۵۰ تا کامنت داره تک تک کامنت ها براش مهمه البته اونایی که توش بی احترامی نباشه !

خوش بگذره

*: می خواستم یه چیز دیگه بگم ، اما دیدم این مطلبم می یاد ، برای همین یکهو این شد که خوندید!