مواظب باشید که با کارت سوخت نسوزین !
خب اینم از فواید جدید این دولت جناب احمدی نژاد ! منظورم کارت سوخته ! همه دیگه فکر کنم تا حالا با این پدیده جدید خو گرفتین و انشاءالله با عواقب بعدیش هم به همین راحتی خو می گیرین . اما یک نکته خیلی جالب و وحشتناک کارت سوخت اینه که ظرف چند ماه آینده قراره به یکی از حیاتی ترین لوازم مورد نیاز کسی که ماشین داره اضافه بشه ، یعنی از کارت ماشین و بیمه نامه و خود سند ماشین هم مهمتره . چون اگه خدای نکرده نباشه، دیگه سوخت بی سوخت ! و به اطلاعاتون می رسونم که به سختی براش المثنی صادر می شه و تازه باید از جیب مبارک هزینه کنید ،یعنی دیگه باید رو چشمتون نگهش دارید!
اینارو گفتم که حال و وضعیت من رو وقتی روز سه شنبه بعدازظهر کشف کردم که کارت سوختی که صبح از رو میز برداشتم و همینجوری انداختم تو کیفم ، حالا دیگه تو کیفم نیست رو بفهمید . اول یدور کل کیفم رو گشتم دیدم پیداش نمی کنم ،بعدش که شک کردم که ممکنه گم شده باشه ، سه بار تمام اجزای کیفم رو زیرو رو کردم و مطمئن شدم که اونجا نیست . کل سر تا پای ماشین رو زیر رو کردم و دیدم که اونجا هم نیست ! با حال نزاری رفتم سر کلاس زیان و انقدر حالم بد بود که همه خیلی با هام با مهربونی رفتار می کردن از این مدلها که می گی آخی بیچاره ! چقدر حالش بده !
خلاصه در یک وضعیت نا مطمئن هی به خودم امید می دادم که تو خونه مونده و من اصلا نیوردمش بیرون ، اما تو خونه بعد از زیررو کردن همه جای اتاقم و حتی نگاه کردن تو کفشام ، فهمیدم که نخیر نیست که نیست ! حالا روم هم نمی شد که به مامانم اینا اطلاع بدم که چه بلایی سرم اومده و فقط مثل این آدمهای مبهوط هی دورو بر خودم می چرخیدم ! ! شب هم زود رفتم خوابیدم که چشمم تو چشم کسی نیوفته . نه اینکه کسی خیلی چیزی بهم بگه که حالا چرا اینجوری کردی و حواست چرا جمع نکردی ها ، اما خب خودم که می دونستم بد بلایی سرم اومده و تا اینا بخوان دوباره این کارت رو صادر کنن یه 6 ، 7 ماهی طول می کشه و وقتی در عرض یکشب 20 تومن بنزین گرون می شه ، هر اتفاقی ممکنه تو این مدت بیوفته و کارت سوخت لازم الاجرا!
البته، در عین نا امیدی به خودم امید می دادم که حتما من جایی مثلا تو شرکت جاش گذوشتم ! صد البته که ته ذهنم این بود که تو خیابون از تو کیفم افتاده باشه و یکی برش داشته باشه و دیگه پر! فردای اون روز تا بعداز ظهر باید بیابون می موندم ، هر یه مدت یکبار که یادم می یومد گرومبی می زدم تو سرم که وای دیدی بدبخت شدم ! حالا در همین وضعیت مامان خانومی زنگ زدن که این کارت سوخت ماشین پیش توئه ؟ منم پرو می گم آره (بر آدم دروغگو...) ایشون با تعجب پرسیدن که پیش توئه ؟؟ منکه دیدم وضع خرابه یکم گفتم چطور ؟؟ و کاشف به عمل اومد که کارت سوخت گرامی از تو کیف من تو خیابون بغل لبنیاتی افتاده بوده ! (دوستان می دونن که معمولا در کیف من بازه و دلو رودش بیرون که البته از این واقعه به بعد این موضوع اصلاح شد! ) ویک بنده خدایی اونو برداشته بوده و بعد از روی اسم روی کارت تونسته بوده رد ما رو پیدا کنه و صبح زنگ زده بوده که بعله جناب کارت سوخت شما پیش ماست !
خلاصه من که انگار دنیا رو بهم دادن ، سریع آدرس طرف رو گرفتم و بعد از ظهر در کمال ذوق زدگی رفتم کارت سوخت رو از این آدم خیر تحویل گرفتم ، انقدر خوشحال شدم که کل شرکت رو بستنی دادم !!!
حالا که تموم شده می تونم بگم، واقعا یک 24 ساعت با اضطرابی رو گذروندم ، بخصوص که این کارت مال من نبود و مال خانواده بود و اگه خدای نکرده پیدا نمی شد واقعا من شرمنده می شدم . اما همه این حرفها برای این بود که اولا بگم مواظب کارت سوختاتون باشید موضوع جدیه ، جایی جاش نزارین و یه جای مطمئن براش نگه دارین ، اما حالا اگه خدای نکرده این بلا سرتون اومد و کارتتون پیدا نشد باید به جایی به اسم "دفاتر خدمات " مراجعه کنید و اونا براتون کارتتون رو می سوزونن و یه کارت جدید صادر می کنن که البته تو اوضاع و احوال الان این و دیگه خدا داند که کی !! خلاصه که
خانم ، آقا مواظب باشید!

همین این هم از توصیه های امروز مامان ایمنی !
خوش بگذره