فواید کامپیوتر درست کردن
امروز داشتم این کامپیوتر آبجی کو چیکه رو درست می کردم ، که هر یه چند وقت یه باری به سرش می زنه نا خود آگاه و بدون هیچ دلیلی ویروس بگیره و خراب بشه ! نمی دونم من اینهمه می رم تو اینترنت این کامپیوتر محترم آبجیه ما هی خراب می شه . خلاصه نشسته بودم معطل که این ضد ویروس نصب شه ، نگاهم افتاد به چیز میزایی که روی میزش بود و کتابی دیدم به نام "بال هایش را کنار شعرم جا گذاشت و رفت " ماله "واهمه آرمن" از اونجایی که بیکار بودم بازش کردم دیدم کتاب شعره ، کاملا شانسی یه جاشو باز کردم و یکی از شعراشو خوندم ، دیدم خیلی جالبه حیفم اومد اینجا ننویسمش ، خیلی حرفی که می زد درست بود . البته بقیه کتاب رو نخوندم ولی فکر کنم کلا کتاب جالبیه !

ارابه ی عمر

روزی این ارابه را
خری تنبل با خود می کشید
- او همان خر مراد بود و ما نمی دانستیم -
تازیانه اش می زدیم
ناسزایش می گفتیم
اما بی هوده بود
او نای راه رفتن نداشت

امروز همان ارابه را
اسبی سرکش با خود می کشد
نوازشش می کنیم
التماسش می کنیم
اما بی هوده است
او بی افسار می تازد

خر مهربانمان را
کجا گم کردیم؟...


حالا بنظر شما خر مراد کجا ست ؟!