بیابون گردی !
شوخی شوخی ، جدی شد و من هفته ای سه روز می رم بیابون ! یعنی هفته ای سه روز ساعت 6 صبح از خواب پا می شم . (دوستان می دونن این چه عذابیه :) ) یه کوله بر می دارم پر از لوازم مورد نیاز می کنم (شامل ناهار ، خوراکی برای طول مسیر و از همه مهمتر آب چون اونجا خوب بیابونه دیگه ! و کتاب برای وقتی که خوابم نمی بره .) می ندازم کولم و راهی سفر می شم ! یعنی هفته ای سه روز یک ساعت توی مترومی خوابم (در واقع سعی می کنم که بخوابم !) و کلا هفته ای سه روز اتفاقات جدید برام می یوفته ، منم چونکه نمی خوام شما ها عقب بمونین تا جائیکه بتونم و دست و بالم باز باشه ، اینجا می نویسم . چون اینجور اتفاقات جدید خارج از روال زندگی خوراک باسیه مطلب نویسی . البته تا زمانیکه خودش بشه روال زندگی !
پس فعلا منتظر باشین تا مطلب بعدی !
خوش بگذره .

پ.ن : راستی شوخی شوخی ، مدیر پروژه ما هم اینجارو می خونن ;) به قول بروبچز بسیار مایه فرح بخشی است ! D: که همون خوش آمدید خودمونه .