چرک نویسهای جادویی

اگر جلوی اشتباهات خود را نگیرید، آنها جلوی شما را خواهند گرفت

چرک نویسهای جادویی

اگر جلوی اشتباهات خود را نگیرید، آنها جلوی شما را خواهند گرفت

Supercalifragilisticexpialidocious

خوب به حمد الله مشکل MP3Player  هم موقتا حل شد و ما هم ازاین به بعد در مترو گوش جان به ترنم موسیقی می سپاریم !

البته نه اینکه فکر کنید کسی بهم هدیه ای چیزی داده ها ، نه ! هیچ نوع گنجی هم پیدا نکردم و خوب الانم که وسط ماهه و حقوقی هم دریافت نکردم (البته اگه اول ماه بود هم فرقی نمی کرد چون به هر حال به اینکارا نمی رسید حقوق ما! ) اما خوب نشستم فکر اقتصادی کردم و دیدم ما اونموقع ها که در راه رفت و آمد به مشهد مقدس ، روزگار می گزروندیم ، یه واکمنی داشتیم که شبها باهاش تو اتوبوس از زندگی دانشجوی لذت می بردیم ، خلاصه گشتم و گشتم و از توی وسایل عهد شباب خودمون ، واکمن نام برده رو پیدا کردم و بعد هم بند و بساط نوار و باطری و اینا . و اینجوری شد که ما از این به بعد در مترو با واکمن نوار گوش می دیم . درسته که البته تکنولوژی عهد شاه وزوزکه اما خوب کار می کنه ، آخرش مهم اینه که آدم بدون موسیقی زندگی نکنه !

Merry Popinz

در همین راستا یه نکته جالب و اون اینکه :

شده تا حالا تو خیابون راه برین در حالیکه موسیقی توگوشتونه ؟ بخصوص که یه گوشتون ، فقط گوشی داشته باشه و اون یکی آزاد باشه، آدم احساس می کنه داره رو یه تیغه باریک راه میره ، رو مرز بین خیال و واقعیت یه ورش دنیای واقعی با سر و صداهاشه ، یه ورش دنیای خواننده با ساز و آوازش ، انگار روح خواننده داره باهات حرکت می کنه ، یعنی هم دلت میخواد با آهنگه بخونی و برقصی و بچرخی هم اینکه می دونی و می بینی که تو داری تو خیابون راه میری نمی شه از اینکارا کرد. مثل فیلم مری پاپینز که یکدفعه از کنار پارک می رفتن تو تابلوی نقاشی ! به هر حال تجربه حسی دلنشینی بود !

خوش بگذره

پ. ن : یکی از دوستام وقتی دبیرستان بودم تو دفترم باسم نوشت ، سعی کن انقدر تو ابرا سیر نکنی ;) نظر شما چیه !؟