آینه قدیمی مان
که صادق ترین ِ خانه ما بود
این روزها دغل شده
مادرم را نشانم می دهد
تا خیال کنم که منم!
نمی دانم که ای
نمی دانم چه ای
همین که آوازت
شب را نیلی می کند کافی ست!
همچنان همون قبلی! همچنان مرسی فیروزه !
پ.ن : راستی تو پست قبلی یکی از دوستان بعد از یک سال بلاخره خودش رو راضی کرد که باسیه ما کامنت بگذاره! از همین تریبون رسمی ازش تشکرمی کنم! مرسییی!
و مطرود جان ،ببخشید من خیلی دیر رسیدم به وبلاگم سر بزنم، باسیه همین جوابت رو اینجا می دم ! نقره ای به عبارتی آب شده رفته تو زمین. اما خب می شه براش شایعه های زیادی درست کرد، مثل این که داره حالشو می بره یه جاهایی تو ممالک کفر و فساد و اینا...:) ما که بخیل نیستیم!