- بابا سخت نگیر، گیر دادیا ، جنبه نداری شروع نکن ، شلوغش می کنی الکی مسخره بازی در مییاری !همون می گن لوسی، باورت نمی شه ! اه اه ! جمش کن یهو جدی می شی! همه می فهمن که چه خبره !
خفم کرد این !
خب من داشتم دنبال کلمه لوس می گشتم، به این خانم رسیدم;) جالب نیست؟ از این خانم خوشم می یاد چون یک خاصیت خیلی خوب داره که حتی از توی عکس هم مشخصه، این خانم واقعا زنه ! یعنی خصوصیات زنانه داره! برای اینکه حتی عکسش هم جلب توجه می کنه!
فعلا از این جورش خوشم می یاد ;)
خوش بگذره
پ.ن: راستی زندگی خوبه اما من حس نوشتنم نمی یاد،امروز هم یکهو عصبانی شدم اومدم وبلاگ نوشتم که خب مسلما اولش اینا رو ننوشتم اما بعدش دیدم که دیگه عصبانی نیستم و برش داشتم ! آدمها بالا پایین دارن دیگه،به این می گن زندگی!
تکمیلی دو روز بعد: امروز داشتم کتابی درباره اسطوره های یونان و رم می خوندم یه جاش مطلبی در مورد نحوه آفرینش زن توسط زئوس آورده شده که به این خانم تو عکس می خوره. تو کتابه نوشته:زئوس چون از دست پرومتئوس عصبانی شد که چرا به انسانها (که همه مرد بودن) آتش رو داده، تصمیم گرفت که همه آدمیان را کیفر کند، پس تدبیری اندیشید تا جنس دومی را در میانشان بیاورد،جنسی که بسیار جذاب به نظر آید،اما طبیعت مرموز و فریبکارش رنج و اندوه به بار آورد :
"پس زئوس پی هفایستوس، این صنعتگر باهوش، فرستاد و وی را گفت که زنی بسازد، هفایستوس تکه گلی را برگرفت و به شکل یکی از ایزدبانوان نامیرا درآورد. او مخلوقی زیبا بساخت و همه ایزدان و ایزدبانوان هم او را هدایایی بدادند. ایزدبانو آتنه بر تن وی جامه ای زیبا پوشاند و او را ریسندگی و بافندگی و سوزن دوزی آموخت. آفرودیته او را سر شار از زیبایی کرد، و وی را چنان ساخت که هر مردی خواستارش می شد. هرمس کلام دلنشین را بر لبان وی نشاند و بس حیله گریها در ذهنش نهاد. آنان وی را پاندورا یا هدیه همگان نامیدند چرا که هر ایزد و ایزدبانویی او را هدیه ای داده بود! "
خب این اسطوره و افسانه است و بیشتر نشئت گرفته از اعقاید اون دورانه، اما راستش این چیزی که اینجا توصیف کرده شکوه خاصی داره که من بدم نمی یاد از نسل همین پاندورا باشم! ;)
باسیه روز بعد خوش بگذره