دهانت را می بویند مبادا گفته باشی دوستت دارم ٬ دلت را می پویند مبادا شعله ای در آن نهان باشد....
منم امروز ٬ عکسها رو دیدم ٬ منم امروز تحلیل ها رو خوندم ٬ منم امروز با شاهدهای عینی حرف زدم . منم مثل خیلی ها نمی دونستم هفت تیر خبریه . منم مثل خیلی ها ٬ از هیچ جنبشی خبر ندارم . منم مثل خیلی ها سرمون به کارخودمونه و زندگی عادی می کنیم . منم مثل خیلی ها دنبال حقوق مقوق خاصی نیستیم . منم مثل خیلی ها انقدر دلیل برای دنبال پول دویدن داریم که یادمون می ره بقیه حقوقا چین ! منم مثل خیلی ها کلمون بوی قورمه سبزی نمی ده ولی ...
من مثل خیلی ها عکسها رو که می بینم ٬ اونهمه خشنونت اونهمه وحشیگری ٬ اونهمه چماق . اول با تعجب نگاه کردیم ٬ بعد عصبانی شدیم ٬ بعد فحش و بد و بیراه می گیم بعد تهدید می کنیم که همه رو می کشیم بعد هم آروم می گیریم ٬ سرمونو تکون می دیم اظهار تاسف می کنیم و مثل بقیه شروع می کنیم به ادامه زندگی کردن . اما ..
با این تفاوت که یه خط دیگه اضافه می شه به دلایلم برای اینکه یه روز یه چمدون بخرم هر چی دارم و ندارم بریزم توش ٬ یک عالمه گریه کنم یک عالمه خداحافظی کنم و برم از جایی که وطنمه به جایی که وطنم نیست !
من مثل اونایی که هفت تیر رفتن کتک خوردن تا حقشونو ثابت کنم ٬شاید شجاعت یا حوصله روبرویی نداشته باشم من می رم جایی که راحتر حقمو بدن
به اندیشیدن خطر مکن٬روزگار غریبی است نازنین ....
خوش بگذره...
پ.ن : یه تحلیل دیگه هم دارم که یه وقت دیگه به خوردتون می دم :)