چرک نویسهای جادویی

اگر جلوی اشتباهات خود را نگیرید، آنها جلوی شما را خواهند گرفت

چرک نویسهای جادویی

اگر جلوی اشتباهات خود را نگیرید، آنها جلوی شما را خواهند گرفت

آهنگی که از نقره ای دزدیم به جبران شعری که نگفت!

 

بیا بگذریم، بیا با هم از همه دوستیهامون بگذریم.

بیا از اول شروع کنیم.

بیا با هم همه اون لحظه هارو پاک کنیم. همه اون سلام های اولیه. یا حتی قبل ترش. همه اون نگاهها، نگاههایی که دزدکی کردیم.

بیا دیگه آشنا نشیم. بیا دیگه هیچ چیزی رو بهونه آشنایی نکنیم. بیا. بیا و شروع نکنیم.بیا دیگه حرفی رو نشنویم. بیا دیگه باسیه شروع یه دوستی الکی نخندیم. بیاد دیگه انقدر راحت احساسمون رو نگیم.

برای چی چیزی بگیم که احساسی رو برسونه؟ احساس همدلی یا دوست داشتن یا هر حس انسانی دیگه ای رو؟

برای چی  تن بدیم به حرفی که مارو به دیگری بشناسونه؟بشناسونه که ببینه، ببینه که بفهمه و درک کنه. درک کنه و بخواد در ما بیاویزه!

بیا از همه اینها بگذریم.

بیا همین جا بمونیم.بیا اینجا پشت این دیوار سرد بلند پناه بگیریم.بیا همین دیوار رو بلندترش کنیم.

تو که نمی دونی ، اونور دیوار پر از آدمه!

آدمهایی که می خوان شروع کنن. ادمهایی که با یک سلام آشنا می شن و با یک چطوری دوست می شن.به همین سادگی !

آدمهایی که نمی دونن دوست داشتن ، دوست بودن، آشنایی، شناخت چقدر سخته!

اونایی که ساده ان و نمی دونن که چقدر حساسن و زود ناراحت می شن.

اونایی که حتی از یه دعوای کوچلوی لفظی هم دلشون می گیره.

اونایی که همه چیز رو جدی می گیرن .

حتی یک سلام ساده رو

چه برسه به چند سال آشنایی رو!

اونایی که نمی فهمن که بقیه آدمها پشت دیوارهای بلند محکمشون پناه گرفتن و نمی خوان که شروع کنن.

اونهایی که هنوز نفهمیدن که باید بگذرن

که باید از همه دوستیها بگذرن....

 

بگذریم!