چرک نویسهای جادویی

اگر جلوی اشتباهات خود را نگیرید، آنها جلوی شما را خواهند گرفت

چرک نویسهای جادویی

اگر جلوی اشتباهات خود را نگیرید، آنها جلوی شما را خواهند گرفت

بزار همه به من بگن قانون شکن قانون شکن ....

اولین نفس و که می دم تو و بعدش بیرون احساس می کنم اَه چه مزه بدی داره! تلخه . نَفَس بعدی رو سریعتر می کشم و سعی می کنم عمیق تر باشه و بعدش پوووفف . می دم بیرون ، بازم تلخه . فکر می کنم واقعا مردم هم خلن ها ! یذره صبر می کنم و بعد انگار که حتما باید تا ته دیوونگی برم پُک بعدی رو می کشم . دودی داره ها ! شیشه رو می دم پایین . دستم رو فرمونه و دارم اتوبانی رو می رم که طولانی تره. به اندازه یه دونه تا بفهمم که جریان چیه !

تو پک سوم یا چهارمم و می بینم که سرش پودر شده ، جاسیگاری رو می کشم بیرون و سرشو چندبار می زنم به لبه جاسیگاری. ناشیانه وکورمال کورمال آخه چشمم به جلو و ماشیناست !‌

سعی می کنم هر دفعه نفسهای عمیق تری بکشم ، حتی یکدفعه انقدر عمیق که به سرفه می یوفتم وچشمهام هم یکم میسوزه . زبونم مزه گسی می ده ، مزه گس عجیبیه! به این فکر می کنم که برخلاف وقتی که خاموشه و بو و مزه شیرینی داره (آخه نوعش Sweet اِ) وقتی روشنه و داری دودشو می دی بیرون اصلا خوشمزه نیست. مزه دود می ده، نمی دونم چرا انتظار داشتم دودش مزه شکلات بده.

به ته اتوبان می رسم اونجایی که می شه دور زد و برگشت. دیگه خیلی بدمزه شده ، به آخراش رسیده. یه پک عمیق می کشم، انگار که بخوام تو آخرین لحظات مرگش ازش به زور بکشم بیرون که راز این همه عشق و علاقه چیه ! فایده ای نداره من از این چیزی سر در نمی یارم می زنم کنار و تو جاسیگاری خاموشش می کنم. زبونم هنوز مزه گسی می ده......

فردا بعد از ظهر وقتی که ناراحتم و عصبانی و احساس دپرسی می کنم ، یاد مزه گس زبونم می یوفتم. هنوزم اون مزه رو کم و بیش احساس می کنم . حسی یواشکی ته گوشم می گه دپرسی با مزه گس ارتباط معکوس داره . این بیاد اون می ره . می رم بیرون که تو اون اتوبان درازه یه دوری بزنم ، فقط به اندازه یکی ....