چرک نویسهای جادویی

اگر جلوی اشتباهات خود را نگیرید، آنها جلوی شما را خواهند گرفت

چرک نویسهای جادویی

اگر جلوی اشتباهات خود را نگیرید، آنها جلوی شما را خواهند گرفت

پیله ای در خواب!

کاش من را رها می کردند
این دشمنان به ظاهر دوست و
دوستان به ظاهر دشمن.
کاش من ، در سکوت سنگین پیله ای
کرم وار در هم می پیچیدم،
و نمی ترسیدم از وحشت مردن در تنهایی
و نمی شکافتمش
برای دیدن کورسوی نوری ، که از دور دست می آمد.
کاش می گذاشتند محبت گل می داد
و آن را در دستان بادی سرخوش از حرفهای تند،
به سخره نمی گرفتند و پرپر نمی کردند.
کاش دنیا من را رها می کرد
و من ایده یافتن شادی در دنیا را.
کاش روحم ،در قلبی مهربان و گرم آرام می گرفت.
کاش دستی می فهمید، قلبی فکر می کردو مغزی محبت می کرد.
کاش...
آیا پایانی بر این همه اصوات خونبار هست ؟

.
.
و من لبخند می زنم بر همه این دوستان به ظاهر دشمن
و دشمنان به ظاهر دوست
و در آن هنگام با چشمانی خونبار در قلبم
احساس را سر می برم.

پ.ن : اینو قبلا یک جای دیگه نوشته بودم ، اما دلم می خواد اینجا بنویسم تا نظرات بیشتری دربارش ببینم ، پس لطفا اگه می یاین و می خونین نظرتون رو هم بدین که به قول دوستی بشه اینجوری فهمید که دنیا دست کیه !