چرک نویسهای جادویی

اگر جلوی اشتباهات خود را نگیرید، آنها جلوی شما را خواهند گرفت

چرک نویسهای جادویی

اگر جلوی اشتباهات خود را نگیرید، آنها جلوی شما را خواهند گرفت

امتحان میشه یک دو سه !Action

مش ملالدوله (mashmalodoleh) صبح از خواب پا می شه یه کش و قوسی به بدنش می ده یه غلت دیگه هم تو تخت می زنه . لای چشمها شو بزور باز می کنه تا بتونه یه نگاهی به ساعت روبروش که کج نشسته روی میز بکنه .حدود ۶:۳۰ و هنوز ۶:۳۰ نشده ، می دونه که وقتشه اما دلش نمی یاد رختخواب به این دوست داشتنی رو ول کنه !

حالا چشمهاشو محکم بسته و با دست داره رو تخت  کورمال کورمال دنبال لحافش می گرده ، خودشو می کشونه زیر لحاف و در حالی که داره چشمهاش دوباره گرم می شه به خودش قول می ده که تا چند دقیقه دیگه که ۶:۳۰ شد ، از جاش پاشه . هنوز اول خوش خوشانشه که یکدفعه "شترق ! " در می خوره به پایه میز دم در و ننه قربون به عنوان نگهبان بیدار باش سر می رسه و سر ۶:۳۰ اعلام می کنه : "آی مش ملالدوله پاشو ساعت هفته ، پاشو مگه تو کار نداری امروز ؟ " مش ملالدوله  مثل  دزدی که حین ارتکاب جرم مشتش رو شده از زیر لحاف می پره بیرون فوری می شینه رو تخت و بعد که می فهمه جریان چیه ،در حالیکه به خودش فحش و بد بیراه می گه چرا مثل بچه آدم همون دفعه اول با آرامش از خواب پانشده بود که حالا با چنین انفجار مهیبی باید از خواب بپره ، سعی می کنه خودشو از دست اون پتوی کوفتی که حالا به دست و پاش پیچیده  خلاص کنه و با موهای ژولی پولی و قیافه ای اخمو دنبال دمپاییش می گرده که از جاش پاشه و به ننه قربون که دیگه الان دم درو و مطمئن که وظیفشو درست انجام داده می گه : "اَه پا شدم خوب !"

و اینطوری که یه روز از روزهای زندگی مش ملالدوله شروع مشه