مش ملالدوله (mashmalodoleh) صبح از خواب پا می شه یه کش و قوسی به بدنش می ده یه غلت دیگه هم تو تخت می زنه . لای چشمها شو بزور باز می کنه تا بتونه یه نگاهی به ساعت روبروش که کج نشسته روی میز بکنه .حدود ۶:۳۰ و هنوز ۶:۳۰ نشده ، می دونه که وقتشه اما دلش نمی یاد رختخواب به این دوست داشتنی رو ول کنه !
حالا چشمهاشو محکم بسته و با دست داره رو تخت کورمال کورمال دنبال لحافش می گرده ، خودشو می کشونه زیر لحاف و در حالی که داره چشمهاش دوباره گرم می شه به خودش قول می ده که تا چند دقیقه دیگه که ۶:۳۰ شد ، از جاش پاشه . هنوز اول خوش خوشانشه که یکدفعه "شترق ! " در می خوره به پایه میز دم در و ننه قربون به عنوان نگهبان بیدار باش سر می رسه و سر ۶:۳۰ اعلام می کنه : "آی مش ملالدوله پاشو ساعت هفته ، پاشو مگه تو کار نداری امروز ؟ " مش ملالدوله مثل دزدی که حین ارتکاب جرم مشتش رو شده از زیر لحاف می پره بیرون فوری می شینه رو تخت و بعد که می فهمه جریان چیه ،در حالیکه به خودش فحش و بد بیراه می گه چرا مثل بچه آدم همون دفعه اول با آرامش از خواب پانشده بود که حالا با چنین انفجار مهیبی باید از خواب بپره ، سعی می کنه خودشو از دست اون پتوی کوفتی که حالا به دست و پاش پیچیده خلاص کنه و با موهای ژولی پولی و قیافه ای اخمو دنبال دمپاییش می گرده که از جاش پاشه و به ننه قربون که دیگه الان دم درو و مطمئن که وظیفشو درست انجام داده می گه : "اَه پا شدم خوب !"
و اینطوری که یه روز از روزهای زندگی مش ملالدوله شروع مشه
In yek kooalaye khabalooe shekamooe ke hamishe dar hale khordane
yeki az sakhtarin lahazate rooz ro be behtarin nahvii tosif kardi ghazariyaan,man geryam gereft in matno khoondam,chon midoonam hamin farda mesle harooz sobh e dige, bayad hamin chizayi ke goftiyo tajrobe konam.
aval inke commente ghabli ro man gozashtam,albate az "ghazariyan"esh maloom bood :D,
dovoman ke rastii che ajab shoma lotf kardi va ye matlab neveshtiii,jaye basi tabrikk dare ghazariyan jan
سلام غزل جونم
میگم بابایی خیلی دلم برات کباب شد
دیگه من نیستم صبحها باهم دیگه دیر برسیم :-(