آخر مرام بازی !

خوب یه ذره هم فرهنگی باشیم !
آقا این باغ مظفر رو دیدین ؟ آقا خیلی جالبه ها با اینکه من از این موجود مهران مدیری یه نمه خوشم نمی یاد ، اما جالبیش اینه که این شخصیتهایی که ساخته تو زندگی روزمره دورو بر ما وجود دارن ! هم فروغ خانم هم نازی ، رو من به شخصه تو دوستام دارم :)

باسیه همین می خوام بگم که من یه دوست دارم که شکل نازی خانمه ، عین اون شلوغ می کنه ، عین اون جواب همه رو می ده ، عین اون جلو روت ضایت می کنه ، عین اون حسودی می کنه ، عین اون هم دوست داشتنیه در حدی که حاضری بری به اون گل مراد آداب غذا خوردن یاد بدی ، اما طلاقش ندی!

حساب تعداد سالهایی که می شناسمش از شمارش خارج شده ، الان هم مزدوجه ، همسفرش البته شکل کامران نیست ! و البته این نازی خانمی که من می شناسم علاوه بر اون چیزا خیلی هم فیلسوفه ! از اون مدل های عاشق پیشش :) کلی دوره های فلسفی اسلامی رو ما با هم دوره کردیم یعنی در واقع بحث کردیم . یه خصوصیت خیلی بارز داره و اون انیکه یکی از معدود آدمهایی که من از بحث کردن باهاش شارژ می شم . البته اگه رو مد نازی خانم نباشه ;)

آدم تاثیر گذاریه تو ی یه جمع و اصلا نمی زاره که شما از کنارش به راحتی رد بشین ! یا اینکه اونو دیگه یادتون نیاد. و یه خصوصیت جالب دیگه اش احساس مسئولیت زیادش نسبت به خانوادش و خواهراشه !
"کافی بود ، بچه جان؟!"

آخر سر بگم که تا به خواستش نرسه ، دست از سرت بر نمی داره . نمونش این متنیه که می بینید!
و اینکه عروسیش ، که همین چند وقت پیش بود ، یکی از بیاد موندنی ترین عروسیهای بود که من تو چند سال اخیر رفتم و جالبیشم این بود که عروس داماد 24 ساعت اون وسط بودن ! :)

خوشحالم که یه نازی خانم می شناسم ، نازی خانمی که این همه مدته می شناسمش !

در مورد بقیه بعدا می گم راستی ما حتی خود مظفر رو هم داریم اما جنسش زنه !