چرک نویسهای جادویی

اگر جلوی اشتباهات خود را نگیرید، آنها جلوی شما را خواهند گرفت

چرک نویسهای جادویی

اگر جلوی اشتباهات خود را نگیرید، آنها جلوی شما را خواهند گرفت

آقا ما چند روز پیش رفتیم باغهای کندلوس ! بعد ظهریه به این فکر می کردم که خوب من حالا دوباره وبلاگ زدم توش چی بنویسم که هم خودمان را خوش بیایید هم بنده خدا را یه دفعه یاد این باغهای کندلوس افتادم دیدم بیام اینجا یذره اظهار فضل کنم چون اظهار فضلهام تو گلوم گیر کرده ! خوب حالا ما می گیم شما هم برین ببنید و قضاوت کنید :

۱- آقا اسم این فیلم باغهای کندلوس پس قاعدتا آدم انتظار دیدن باغ داره تو فیلم نه درخت و جاده و جنگل خوب شما اونجا باغ دیدین به ما هم بگین چون من که نفهمیدم که چرا باغ کندلوس مثلا بود جاده کندلوس بیشتر قابل فهم بود!

۲- آقا ما اصلا کلا نفهمیدیم که تو این فیلم کی مرده کی زنده است یعنی ما که اصلا نفهمیدیم کسی هم مرده غیر از جناب کاوه که هر چند وقت یه بار اعلام می شد که مرده و لی آخرشم ما تو این حصرت موندیم که بفهمیم چرا مرده ! خلاصه ما تا صحنه پایانی فیلم که اصلا چیزی از مرگ و میر بقیه حالیمون نشد تا اینکه یکی از دوستان بسیار فرهیخته و فیلم فهم ما بهمون گفت که بابا کجای کاری که اینها همه مردن و فقط فلانی که زخمی بود و چایی نخورده بود زنده است . البته یه ورژن دیگه از تفسیر این فیلم که بدست ما رسید این بود که اینا کلا مردن و اینجا هم دنیای مردگان بود به هر حال به قول یکی از دوستان دیگمون اگه این دوست فیلم فهم ما نبود که ما کلا هیچ نوفهمیدیم از این جریان !

۳- البته بگم هاا اصلا فکر نکنید که من می گم که این فیلم بدیه خدای نکرده ها همه دوستان فرهیخته ما از این فیلم خوششون اومد ما هم چون ثابت کنیم که فرهیخته هستیم همین جا از همین تریبون اعلام می کنیم که بسس این فیلم زیبا خوش ساخت در هم برهم بود فقط فکر کنم که میخواسته یه چیزهایی بگه باسیه همین سانسورش کردن معلوم بود که سانسور شده چون نه سرش معلوم بود نه تهش .

۴- در آخر سر دوتا تفسیر خیلی باحال در باره این فیلم شنیدم که با مزه است اینجا بگم : یکی از همین دوستان فرهیخته ما در جواب اعتراض بعضی از افراد غیر فرهیخته که می گفتن این چی بود دیگه خودشم نمی فهمید چی میخواد بگه (اشتباه نشه ما نبودیم ها !) و ما اصلا نفهمیدیم . فرمودن که این نفهمیدن شما خودش نشونه فهم کارگردانه چون که حتما یه فکری پشته جریانه که بنده و شما از درکش عاجزیم (والا ما چه وگوییم ) و یکی دیگه از دوستان گفتن که این که اینا این شکلی شده بودن آرمانها شونو از دست داده بودن و اینا . مثل آینده خیلی از ماهاست یعنی آینده ما هم اینجوری می شه . نظریه خیلی جالبی بود فقط من از اون روز تا حالا دچار یه مشکل اساسی شدم که آقا آرمان ما کو...؟

خب اینم از انشای امشب ما در باره باغهای کندلوس . شما هم بفرمائید