-
روزهای روزمرگی
دوشنبه 29 خردادماه سال 1385 12:04
روزهای بهانه و تشویش روزگار ترانه و اندوه روزهای بلند و بی فرجام از فغان نگفته ها انبوه روزگار سکوت و تنهایی پی هم انس خیشتن گشتن سالخوردن به کوچه های غریب تیغ افسوس بر سر آوردن ! این دقیقا شرحال بنده است در حال حاضر البته به اضافه روزهای تحویل پروژه ! خوش بگذره
-
گل همه جا گلرنگ
یکشنبه 28 خردادماه سال 1385 09:40
بنظر شما اگه پنگوئن های گلرنگ یا پودر های ماشین تک به جای بازیکن های تیم ملی می رفتن جام جهانی نتیجه جالب تر ی بدست نمی یومد ؟ آخه هم پنگوئن گلرنگ خوب هد می زنه هم پودر تک خوب شوت می زنه ! البته نیک آهنگ کوثر قبل بازی به نکته جالبی اشاره کرده بود بعد بازی آرژانتین دست به دعا برده بود "خداوندا! اگر قرار است از گروهمان...
-
منم مثل بقیه
چهارشنبه 24 خردادماه سال 1385 22:57
دهانت را می بویند مبادا گفته باشی دوستت دارم ٬ دلت را می پویند مبادا شعله ای در آن نهان باشد.... منم امروز ٬ عکسها رو دیدم ٬ منم امروز تحلیل ها رو خوندم ٬ منم امروز با شاهدهای عینی حرف زدم . منم مثل خیلی ها نمی دونستم هفت تیر خبریه . منم مثل خیلی ها ٬ از هیچ جنبشی خبر ندارم . منم مثل خیلی ها سرمون به کارخودمونه و...
-
دمپایی
چهارشنبه 17 خردادماه سال 1385 13:43
خب اینم دقیقا اون متنیه که من دیشب با دیدن کلمه دمپایی یادش افتادم مال 20 octobre سال 2004 است اون زمان خیلی دوستش داشتم الان هم همینطور ;) وقتی چشماتو ببندی ، صداهای بیشتری می شنوی... تیک تاک یه ساعت که نیست سروصدای یه بچه حرف زدن دونفر تو اتاق بغل خوندن آهنگ زیر لب یکی از تو راهرو صدای موتور ماشین زیر پنجره صدای ظرف...
-
[ بدون عنوان ]
چهارشنبه 17 خردادماه سال 1385 01:29
دوباره سلام ! امشب اتفاق خیلی جالبی افتاد. خوب ماجرا از این قرار بود که ما امروز با یه وبلاگ و بلاگر جدید آشنا شدیم به اسم آقای ترانه آزادی معرف ایشون هم خوب از دوستان بسیار خوب ما خانم سیاه و سفید بود بعد این آقای ترانه آزادی یه پست داشت که باحال بود و من و برد به حال و هوای خوابگاه و اون دوران (حالا خیلی دوران...
-
اینجوری بهتره
چهارشنبه 17 خردادماه سال 1385 00:23
از طرف گلیب یه جواب خیلی باحال درباره یکی از نوشته هام که درباره عشق بود دریافت کردم ٬ جواب که نه درواقع منم همینو می خواستم بگم اما این دقیقا همونه این خود خود چیزیه که من می خوام بگم و بهش اعتقاد دارم البته اعتقاد به یه چیزی تا عمل بهش خیلی تفاوت داره مرسی گلیب جونم (به قول اودیسم دونقطه ستاره :*) یا لطیف عشقی جدا...
-
معجزه
دوشنبه 15 خردادماه سال 1385 23:54
یه روز یه آقایی سوار یه کشتی می شه ٬ وسط دریا کشتی خراب می شه و داشته غرق می شده . یه قایق نجات می یاد ٬ بهش می گن بیا سوار شو ٬ می گه نه خدا منو نجات می ده . قایق میره کشتی هم تا نصفه می ره تو آب. باز یه کشتی نجات می یاد بهش می گن بیا سوار شو آقاهه می گه نه خدا منو نجات می ده . کشتی می ره . یه زیر دریایی می یاد می گن...
-
زندگی
دوشنبه 15 خردادماه سال 1385 10:41
ساده می شه دوست داشت ساده می شه عاشق شد ساده می شه زندگی کرد به همین سادگی : دوست داشتم٬ دوست داشتی ٬ دوست داشت ٬ دوست داشتیم ٬ دوست داشتید ٬ دوست داشتند ! می شه با لبخند یک گل ٬ خوشحال شد . می شه با یه پروانه دوست شد ٬ بهش سلام کرد و ازش حالشو پرسید . می شه با ابرای توی آسمون بای بای کرد . می شه به قایم موشک نور و...
-
[ بدون عنوان ]
جمعه 12 خردادماه سال 1385 00:38
می دونین کلا یه ذره سخته آدم بعد یه سکته ناقص در امر نوشتن دوباره برگرده و بنویسه البته لذت بخشه کلا اینکه دوباره جایی هست که من می تونم اظهار فضل کنم منو خیلی خوشحال وکنه . خلاصه می گفتم که یه کم این کار سخته دوباره بتونی سوژه پیدا کنی و بیای بنویسی ولی خوب الان باسیه اینکه عریضه خالی نباشه و ما هم چیزکی گفته باشیم و...
-
[ بدون عنوان ]
دوشنبه 8 خردادماه سال 1385 22:28
آقا ما چند روز پیش رفتیم باغهای کندلوس ! بعد ظهریه به این فکر می کردم که خوب من حالا دوباره وبلاگ زدم توش چی بنویسم که هم خودمان را خوش بیایید هم بنده خدا را یه دفعه یاد این باغهای کندلوس افتادم دیدم بیام اینجا یذره اظهار فضل کنم چون اظهار فضلهام تو گلوم گیر کرده ! خوب حالا ما می گیم شما هم برین ببنید و قضاوت کنید :...
-
یه شروع دوباره
یکشنبه 7 خردادماه سال 1385 09:38
سلاممم من دوباره می نویسم اینجا رو دوست دارم کلا از راحت طلبی خوشم می یاد و اینجا رو دوست دارم چون راحته :) فعلا خوش بگذره